این وانموده های بی مرجع در فراواقعیت حضور می یابند و در فراواقعیت میتوان موجوداتی یافت که مرجع بیرونی خود را از دست داده اند. گاهی نگاه ما به واقعیت از رهگذر این فراواقعیت است و با عینک آن جهان را می بینیم. در این صورت حتی وانموده های بی مرجع را واقعی می پنداریم.
پرسش این بود که آیا رسانه واقعیت را می سازد؟ یا به عبارت بهتر، ارتباط رسانه و واقعیت چگونه است؟ آیا یکطرفه است یا تعاملی و دو طرفه؟ پاسخ این پرسش این نیست که یکطرفه و ایستا نیست، بلکه ارتباطات رسانه و واقعیت بسیار پیچیده است. چنین نیست که رسانه ارتباط خود را کاملاً با واقعیت از دست بدهد بلکه برخی وانموده ها هنوز میتوانند بازنمایی تاری از مرجع واقعی خود باشند. یعنی فراواقعیتی که در فرآیند وانمود/بازنمایی ساخته میشود نسبت تعاملی با واقعیت بیرونی دارد. به بیان بهتر، فراواقعیت بستار و ادامه واقعیت است، افزوده ای که مرجع بیرونی ندارد. کنار واقعیت، نه مقابل آن. گاهی این وانمود نزدیک به واقعیت است و گاهی کاملاً منقطع از واقعیت.
به همین دلیل، هنوز برای گفتن اینکه رسانه هیچ حقیقتی حمل نمیکند زود است. رسانه گاهی میتواند تصویر تاریکی از حقیقت را نشان دهد. اما ضمن آن میتواند فراواقعیت را بر واقعیت غلبه دهد و چیزهای غیرواقعی را واقعی جلوه بدهد. در مطلب پیشین دیزنی لند و جنگ اول خلیج فارس را به عنوان وانموده هایی بدون مرجع مثال زدم اما اینگونه نیست که رسانه فقط موارد معدودی از این دست وانموده های بی مرجع داشته باشد.
در دنیای مصرفی اکنون، به گونهای که بودریار خود به خوبی وصف کرده است، بخش بسیار بزرگی از محتویات سر ما را فراواقعیت پر کرده است، نه واقعیت. دلیل آن ساده است: رسانه در جامعه مصرف گرای کنونی در خدمت جامعه مصرفی قرار میگیرد و با برساخت فراواقعیت از رهگذر ابزارهای متنوعی نیازهایی در ما ایجاد میکند که واقعی نیستند: خریدن چیزهایی که لازم نداریم، تعویض چیزهایی که نیاز به تعویض ندارند، ایجاد تصور نیاز برای خرید بیشتر، ارزشگذاری بر اساس قدرت خرید و داشته های بی مصرف و … . در این جهان تبلیغات صرفاً معرفی کالا نیست، بلکه ما را با خود به فراواقعیتی میبرد که در آن فراواقعیت ما با دنیایی متفاوت سرگرمیم، جایی که این تبلیغات احساس نیاز شدید ذهنی ایجاد میکنند که نهایتاً به خرید بیشتر می انجامد. چون فراواقعیت نیازهای بدون بنیادی می سازد که نشان نمی دهند که بنیاد دارند. ناچار باید مانند نیازهای واقعی با آون برخورد کرد.
از این منظر، وجود وانموده ها و فرآیند وانمود که برسازنده فراواقعیت است محصور در چند مورد کوتاه نیست بلکه بسیار عمیقتر است. همچنین، صرفاً این نیست که فراواقعیت در این خلاصه شود و زندگی روزمره و مصرفی را شامل شود بلکه کارکرد بسیار عمیقتری دارد که در جهان سیاست خود را نشان می دهد. موضوعی که در یادداشت آینده درباره آن خواهم نوشت.